کد مطلب:188731 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:158

نقش رهبری حق در صلاح دین و دنیا
موضوع امامت و رهبری امام عادل، پس از مسأله ی توحید و نبوت، از حساسترین و سرنوشت سازترین مباحث در جهان اسلام بشمار می آید.

حجم گسترده ای از معارف شیعی نیز به مبحث امامت اختصاص یافته است، اما به نظر می رسد كه مسأله ی امامت در صدر اسلام با ابعاد اعتقادی - سیاسی - عملی - اجتماعی مطرح بوده است، ولی به مرور زمان، بیشتر جنبه ی اعتقادی یافته و سایر ابعاد آن كمتر مورد توجه قرار گرفته است.

در متون حدیثی شیعه، نكاتی درباره ی امامت و ولایت و رهبری دینی و اجتماعی یاد شده است كه روشن می سازد: اصل رهبری و ولایت، از آن جهت مورد تأكید و اصرار قرار گرفته كه اصولا بدون رهبری صالحان، صلاح و اصلاح فرد و جامعه عملی نخواهد بود و در جامعه ای كه زمام امور در دست جاهلان، ظالمان و عناصر ناشایست باشد، هرگونه تلاش اصلاحگرانه، خنثی و بی ثمر خواهد گشت.

اگر با این بینش به مسأله ی امامت نگریسته شود، بسیاری از حقایق دیگر در زمینه ی مواضع سیاسی ائمه معصومین (ع) و اهتمام آنان به احیای امر امامت، آشكار می گردد.

امام باقر (ع) در بیان نیاز مردم به رهبری صالح می فرماید:

مردم از آن جهت به وجود پیامبر (ص) و امام، نیازمندند كه استمرار صلاح (سامان نظام مادی و معنوی) جهان متكی به وجود آنان است؛ زیرا خداوند به وسیله ی پیامبر (ص) و امام است كه عذاب را از زمینیان برطرف می سازد. [1] .

رفع عذاب از مردم، به وسیله ی وجود پیامبر و امام، امری اعتباری نیست، بلكه حكایت از واقعیتی ملموس دارد؛ چه، پیامبر و امام در جامعه ساكت نمی نشینند و گوشه ی انزوا اختیار نمی كنند، بلكه با تمام قدرت در راه اصلاح جامعه و تعالی بخشیدن به آن می كوشند، و در پرتو تلاش های آنان، مردم به صلاح می گرایند، از



[ صفحه 123]



فساد پرهیز كرده، از كینه و عداوت دوری می كنند و به رحم و ایثار و انفاق رو می آورند.

چنین جامعه ای از تباهی ستم و شعله های فساد و زشتی اخلاق، در امان خواهد بود و مورد قهر و انتقام الهی قرار نخواهد گرفت.

در حالی كه اگر مردم به مبارزه ی همه جانبه با ایشان برخیزند، ممكن است گرفتار عذاب الهی شوند، چنان كه به دردهای خانمانسوز اجتماعی گرفتار می شوند.

قوم نوح [2] لوط [3] و عاد [4] و ثمود [5] در روزگاری مورد قهر الهی قرار گرفتند و با طوفان بلا و سنگ های عذاب و صدای سهمگین آسمانی هلاك شدند، كه پیامبر آنان بر روی زمین حضور داشت و یا در میان آنان زندگی می كرد.

البته نمی توان انكار كرد كه وجود پیامبر و امام، رحمت بر زمینیان است و لازمه ی اكمال این رحمت، فرصت یافتن خلق برای بهره وری از پیام های بحق آنان و هلاك نشدن به مجرد انكار و رویگردانی دانست. چنان كه خداوند، خطاب به پیامبر فرموده است:

تا زمانی كه تو - ای پیامبر - در میان مشركان مكه حضور داشته باشی، خداوند عذاب خویش را بر آنان نازل نخواهد كرد. [6] .

به هر حال، این تأكید و اصرار كه نسبت به مسأله ی امامت و ولایت، در بیان معصومین (ع) مشاهده می شود، حكایت از نقش اصلاحی عمیق امام در جامعه دارد، به گونه ای كه اگر امام و رهبری صالح الهی از نظام عقیدتی و سیاسی جامعه حذف شود، دیگر هیچ چیزی جایگزین آن نمی گردد و نقش آن را ایفا نمی كند و خلأ آن را پر نمی سازد.

با این نگرش، می توان به ژرفای سخن امام باقر (ع) ره برد كه می فرماید:



[ صفحه 124]



از میان تكالیف اصولی اسلام، هیچ تكلیفی به اندازه ی ولایت مورد دعوت و تأكید قرار نگرفته است [7] .


[1] سئل الباقر (ع) عن علة احتياج الناس الي النبي (ص) و الامام (ع)؟ فقال: لبقاء العالم علي صلاحه، و ذلك ان الله عزوجل يرفع العذاب عن أهل الأرض اذا كان فيه نبي او امام. بحار 23 / 50؛ تفسير نورالثقلين 2 / 152.

[2] فانجيناه و من معه في الفلك المشحون، ثم اغرقنا بعد الباقين. شعراء 120-119.

[3] كذبت قوم لوط المرسلين... و امطرنا عليهم مطرا فساء مطر المنذرين. شعراء / 160 و 173.

[4] قال لهم أخوهم هود الا تتقون... فكذبوه فاهلكناهم... شعراء / 124 و 139.

[5] كذبت ثمود المرسلين... فأخذهم العذاب... شعراء / 141 و 158.

[6] ... و ما كان الله ليعذبهم و انت فيهم. انفال / 33.

[7] ... و لم يناد بشي ء كمانودي بالولاية. اصول كافي 2 / 18.